مقالات

مرگ آسان و ترحم آمیز

واژه اتانازی که ریشه آن از اصطلاح یونانی Eu به معنای خوب و راحت و thanatous به معنای مرگ گرفته شده مرگ خوب یا مرگ راحت معنی می شود و اما مفهوم آن پایان دادن ارادی به حیات بیمار غیرقابل درمان توسط پزشک یا اعضای گروه درمانی است که بنابر رضایت بیمار یا نزدیکان او صورت می پذیرد.
این نوع قتل به دو دسته تقسیم می شود؛ قتل ترحم آمیز فعال یا مستقیم انجام اقداماتی آشکار به منظور پایان دادن به حیات بیمار است و قتل ترحم آمیز انفعالی یا غیرمستقیم خودداری از انجام اعمالی است که سبب زنده ماندن بیمار می شود یعنی پزشک از اقداماتی چون دارودرمانی، عمل جراحی و موارد مشابه در مورد بیماران غیرقابل درمان پرهیز می کند.
قتل ترحم آمیز برای اولین بار در سال ۱۹۸۴ توسط انجمن سلطنتی پزشکان هلند مورد تصویب قرار گرفت. درباره چگونگی و شرایط اجرای آن دستورالعملی صادر شد که شاخصه های آن عبارت است از بیمار باید مبتلا به بیماری غیرقابل تحمل شود که مداوا برای او غیرممکن باشد همچنین بیمار باید آزادانه تقاضای مرگ کند و به آن رضایت دهد و پزشک معالج برای اقدام به چنین عملی باید با پزشک دیگری مشورت کند. امروزه مرگ آسان در برخی از کشورهای اروپایی چون سوئیس، بلژیک، اتریش و فرانسه و پاره یی از ایالت های امریکا با شرایط خاص به صورت امری قانونی و رسمی پذیرفته شده و در بسیاری موارد اجرا می شود و فاقد جنبه جزایی و تعقیب کیفری است.اما همچنان به دور از ملاحظات اخلاقی، فلسفی و مذهبی حاکم بر کشورها رویه مرگ آسان مخالفان بسیاری دارد.
برای واشکافی و چینش درست نظریات موافق و مخالف درباره اتانازی ابتدا باید فلسفه وجودی آن را بدانیم. اتانازی یکی از شاخصه های حقوق پزشکی است که از دستاوردهای تفکر بشر در عصر جدید به شمار می آید و بررسی پیرامون آن در «فلسفه اخلاق» مورد چالش قرار می گیرد.
بنابراین از آنجا که گزینه های اخلاق بسته، فراگیر و غیرقابل انعطاف نیستند اتانازی هم با توجه به شرایط فردی و اجتماعی افراد پویا و متغیر است و در جوامع مختلف نگاه به آن متفاوت است. برخی از فلاسفه اخلاق زیستن و حیات را شرط لازم برای دستیابی به دیگر ارزش ها می دانند. در برابر آن پاره یی از فلاسفه کیفیت و چگونگی زیستن را ارزشمندتر از خود آن می دانند هر چند کیفیت زندگی هم امری متعالی و ثابت نیست بلکه نسبی و متغیر با توجه به شرایط و دیدگاه های فردی و اجتماعی معنا می شود. در مجموع برای بررسی این پدیده از نگاه اخلاق هنجاری باید چهار سطح فرد، خانواده، پزشک و جامعه را در نظر گرفت و با توجه به اهمیت و غلبه هر کدام از آن «اتانازی» را معنا بخشید.هنوز این چهار شاخصه برای پذیرش یا عدم پذیرش اتانازی به همگونی و تعادل منطقی نرسیده اند به همین دلیل مخالفان اتانازی بر موافقان آن فزونی دارند.
مهم ترین دلیل مخالفت با پذیرش و گسترش اتانازی در میان جوامع «مذهب» است. ادیان الهی و آسمانی قتل نفس و خودکشی را مورد نکوهش قرار داده و آن را به دو علت گناه دانسته و نمی پذیرند؛ نخست اینکه زندگی هدیه و موهبتی الهی از سوی پروردگار است و جان آدمی امانت خداوند است و دیگر اینکه کشتن سرپیچی و مخالفت با مشیت و خواست الهی است و انسان با کشتن خویش ارزش و کرامت انسانی و الهی را در خود از بین می برد.
یهودیان به استناد آموزه های کتاب تورات به ویژه فرمان ششم از فرمان های ده گانه یعنی «قتل ممکن» بر این باورند که اتانازی به معنای اقدام ارادی فرد به مرگ با استفاده از دارو یا موارد دیگر با هر نیتی و در هر شرایطی نادرست و ممنوع است و نوعی قتل نفس به شمار می آید.در آیین مسیح هم خودکشی مورد نکوهش قرار گرفته است. در قرون وسطی قانون ضمن اینکه از دفن افرادی که مرتکب خودکشی می شدند در قبرستان عمومی ممانعت می کرد همچنین اموال آنها را توقیف می کرد. دیدگاه مسیحیان بر این باور استوار است که زندگی هدیه و موهبتی از جانب پروردگار و قتل انسان دخالت در روند طبیعی هستی است.
در دین اسلام هم زندگی و حیات بشر مقدس است و این بعد بارها در آیات مختلف قرآن مورد تاکید قرار گرفته است.در آیه ۲۹ سوره نسا اشاره شده است؛ «خود را نابود نسازید که مطمئناً خداوند نسبت به شما آمرزنده و مهربان است.»و همچنین هیچ کس حق دخل و تصرف در جان خود را ندارد زیرا موهبت و امانتی از سوی پروردگار است چنانچه در آیه ۱۴۵ سوره آل عمران خداوند می فرماید؛ «هیچ کس جز به فرمان خداوند نخواهد مرد که اجل و زمان مرگ هر کس در لوح قضای الهی ثبت شده است.»
همچنین در آیه ۶۱ سوره نحل آمده است؛ «… و آنگاه که اجل آنها (مردمان) فرا رسد دیگر یک لحظه مقدم و موخر نخواهد شد.»در دین مبین اسلام از سختی زندگی و مشکلات به عنوان امتحان و آزمایش الهی یاد شده است. همچنین مسلمانان با اعتقاد به معجزه و کرامت انبیا و امامان معصوم(ع) اتانازی را مطرود و متروک دانسته و آن را نمی پذیرند.نگاه فقه هم به مساله اتانازی واپس گرا و ارتجاعی است و متاسفانه هنوز مسائل جدید فراروی حقوق پزشکی با توجه به سازواره پویای فقه مورد چالش و ارزیابی قرار نگرفته و بستر نقد درباره آنها آن طور که بایسته و شایسته است، فراهم نیامده است.
در نتیجه آنچه از فتوای فقها مستناد می شود این است که قتل بیمار ولو با اذن و رضایت وی و با انگیزه خیرخواهی و ترحم دارای دو جنبه تعرض به حق الله و حق الناس است و اگرچه ممکن است جنبه حق الناس آن که قصاص و دیه است با رضایت مجنی علیه یا اولیای دم ساقط شود چنانچه در ماده ۲۶۸ قانون مجازات اسلامی هم به آن اشاره شده است. «اگر مجنی علیه قبل از مرگ جانی را از قصاص نفس عفو نماید حق قصاص ساقط می شود و اولیای دم نمی توانند پس از مرگ او مطالبه قصاص نمایند.» اما همچنان حرمتی که در قتل وجود دارد با رضایت مقتول از بین نمی رود و عمل او به عنوان یک فعل حرام و معصیت باقی است و با رضایت بیمار مشروع و حلال نمی شود.پاره یی از مجتهدان آگاه که دردهای جامعه را درک می کنند و از دستاوردهای پزشکی آگاهی دارند برای پاسخ به مساله اتانازی قاعده «تسلیط» را فراگیر دانسته و عمومیت می بخشند. قاعده تسلیط (انسان مسلطون باموالهم و انفسهم) بیانگر سلطه، اقتدار و اختیار فرد بر جان و مال خویش است اما بسیاری دیگر از فقیهان دین طرح و بسط این قاعده فقهی را جواز مشروعیت و پذیرش اتانازی نمی دانند.
به هر حال می توان گفت به دلیل نوع نگاه فقهی قانونگذار به کلیه گرایشات اخلاق پزشکی از یک سو و همچنین بافت مذهبی لایه های اجتماع و اعتقادات مذهبی و غیرقابل استدلال و چالش مردم درباره مقوله مرگ و زندگی از سوی دیگر، طرح موضوع جنجال برانگیز و پرهیاهویی چون «قتل از روی ترحم» چیزی بیشتر از یک مزاح علمی نمی تواند باشد.
بدون شک اگر زمانی بستر طرح موضوع اتانازی در کشور ما ایران فراهم شود مستلزم کارشناسی های دقیق علمی، فنی، فقهی، اجتماعی و فردی است و همیشه تشریفات و فرآیند و آیین دادرسی اینچنین موارد از ماهیت خود آنها پیچیده تر است.

 

منبع : روزنامه اعتماد
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا